کازابلانکا (۱۹۴۲)
اثر تماشايي مايکل کورتيس کـه يکي از درخشانترين فيلمهاي کلاسيک تاريخ سينما نيز بهشمار ميرود، قد و وزن لیلا حاتمی بهعنوان اولين فيلم پرخاطره و دوستداشتني مخاطبان سايت انتخاب شد. قد و وزن لیلا حاتمی اين فيلم کـه در بحبوحه جنگ جهاني ساخته شد و داستاني عاشقانـه داشت، با بهرهگيري از دو ستاره بزرگ آن زمان سينما يعني همفري بوگارت و اينگريد برگمن نـهتنـها درون گيشـه بسيار موفق شد بلکه سه جايزه اسکار نيز بهدست آورد.
براساس مثلث عشقي مشـهور اين فيلم، بارها فيلمهايي ساخته شدهاند کـه هرگز نتوانستهاند موفقيت «کازابلانکا» را تکرار کنند. قد و وزن لیلا حاتمی فيلم آنقدر عظيم و موردتوجه بود کـه هيچ کمپاني سينمايياي تاکنون جرأت ساخت نسخه جديد آن را بـه خود نداده است. این فيلم از محصولات کمپاني وارنر برادرز بود و موفقيتي تمامعيار را درون زمان اکران براي اين کمپاني بههمراه آورد.
پدرخوانده (۱۹۷۲)
چهي ميتواند «پدرخوانده» را بـه فراموشي بسپارد؟! اثر بيبديل فرانسس فورد کاپولا نـهتنـها نام او را براي هميشـه درون تاريخ سينما محفوظ نگه خواهد داشت بلکه دريچهاي جديد را بـه سوي سينماي مدرن آمريکا گشود.اين فيلم برنده سه جايزه اسکار کـه از بازيهاي بينظير مارلون براندو، آل پاچينو و رابرت دووال بهره ميبرد درون اکران جهاني نيز با استقبال بسياري روبهرو شد و هنوز هم بعد از گذشت نزديک چهار دهه، جزء يکي از پرطرفدارترين فيلمهاي سينمايي درون سراسر جهان بهشمار ميآيد.
فيلم علاوهبر سه اسکاري کـه به دست آورد، درون هشت رشته ديگر نيز نامزد بود کـه اسکارنبردن آن درون برخي رشتهها جاي سؤال داشت. نسخههاي بعدي «پدرخوانده» نيز جزء فيلمهاي پرطرفدار محسوب ميشوند اما هرگز موفقيت آنـها بـه پاي موفقيت نسخه اول فيلم نرسيد.
فهرست شيندلر (۱۹۹۳)
اين اثر تماشايي استيون اسپيلبرگ را بايد يکي از شاهکارهاي تاريخ سينما بهشمار آورد. فيلم، فضايي جنگي و خفقانآور دارد اما بااينحال، مخاطب را که تا لحظه آخر درون تعليقي وسوسهکننده نگه داشته و ميتواند او را با خود همراه کند. بازيهاي بيبديل دو بازيگر اصلي فيلم يعني ليام یسون و بن کينگزلي، مخاطب را درون جاي خود ميخکوب ميکند و فيلمنامـه پرکشش توماس کنيلي، ابتکاري بزرگ درون تاريخ سينما محسوب ميشود. اين فيلم درون مراسم اسکار سال ۱۹۹۴، برنده هفت جايزه اسکار و همچنين براي پنج رشته ديگر نيز نامزد جايزه اسکار شد.
بر باد رفته (۱۹۳۹)
کمتري هست که شاهکار بزرگ ويکتور فلمينگ، «بر باد رفته» را نديده باشد. اين فيلم بزرگ درون سال ۱۹۳۹ براساس رماني از مارگرت ميچل ساخته شد و شـهرت و محبوبيت آن بـه قدري فراگير بود کـه فيلم درون کمتر زماني درون همـهجاي دنيا ديده شد و شايد بـه جرأت بتوان آن را مشـهورترين فيلم تاريخ سينما دانست! فيلم برنده هشت جايزه اسکار شد و تاکنون نيز بهعنوان يکي از افتخارات بزرگ تاريخ سينماي آمريکا از آن ياد ميشود.
جالب اينجاست کـه از اين اثر کلاسيک نيز تاکنون نسخه جديدي ساخته نشده و اين نشاندهنده ارزش و اعتبار نسخه اصلي هست و ترسي کـه کمپانيها از بازسازي آن دارند. بازيگران اصلي اين فيلم کلارک گيبل و ويوين لي بودند.
شواليه تاريکي (۲۰۰۸)
اين اثر متفاوت کريستوفر نولان کـه درواقع يکي از نسخههاي «بتمن» محسوب ميشود، با فضاي خشونتآميز خود و البته عوامل ساختاري قويای همچون فيلمبرداري فوقالعاده خوب، تدوين قوي و البته بازيهاي بسيار خوب بازيگرانش توانست بهعنوان يکي از فيلمهاي ماندگار از ديدگاه تماشاگران انتخاب شود. مخاطبان سينما کـه البته از مرگ بازيگر جوان فيلم، هيث لجر نيز شوکه شده بودند شايد بهايندليل توجه ويژهاي را معطوف فيلم د.
فيلم درون اسکار نيز بسيار ديده شد و حاصل اين ديدهشدن، برد دو جايزه اسکار بود کـه يکي از آنـها بـه بازيگر فقيد فيلم، هيث لجر، بازيگر نقش جوکر تعلق گرفت.
بعضيها داغشو دوست دارن (۱۹۵۹)
در اين کمدي دهه ۵۰ ساخته بيلي وايلدر بازيگران مـهمي همچون توني کرتيس، جک لمون و مريلين مونرو بازي ميد. فيلم، داستاني سرراست را بـه شيوهاي دوستداشتني و دلنشين بـه تصوير ميکشيد و شوخيهاي بامزه آن کـه در کمال متانت مطرح ميشدند، يکي از کليدهاي موفقيت آن بهشمار ميرفت.
اين اثر کمدي نيز همچون بسياري از فيلمهاي مؤلف تاريخ سينما دستمايه ساخت فيلمهاي ديگري قرار گرفت اما درنـهايت، نسخه اصلي آن همواره درون اذهان مردم باقي ماند و حالا هم بعد از ۵۰ سال هنوز مردم، آن را بهعنوان يکي از خاطرهانگيزترين و بهيادماندنيترين فيلمهايي کـه ديدهاند، بـه ياد ميآورند. این فيلم برنده يک جايزه اسکار و نامزد پنج جايزه اسکار بود.
سکوت برهها (۱۹۹۰)
از اين تريلر روانشناسانـه جواناتان دمـی همواره بهعنوان يکي از ماندگارترين فيلمهاي تاريخ سينما نام ميشود. این فيلم کـه داستان تعليقآميز خود را درون فضايي سرد و تاريک تعريف ميکند، با هنرمندي دو بازيگر بزرگ سينماي هاليوود يعني آنتوني هاپکينز و جودي فاستر بهشدت ديدني و مـهيج از آب درآمده، بهگونـهاي کـه به اعتقاد بسياري از تماشاگران، حتي چندبار ديدن آن نيز مخاطب را بـه وجد ميآورد. همچنین برنده پنج جايزه اسکار و در دو رشته ديگر نيز نامزد اين جايزه شد.
ممنتو (۲۰۰۰)
فيلم ديگري از کريستوفر نولان کـه در فهرست فيلمهاي بهيادماندني تماشاگران قرار ميگيرد، «ممنتو» است؛ فيلمي با ساختار زماني درهمشکسته و قهرماني کـه دچار فراموشي شده است. اگرچه درون مرتبه اول تماشاي فيلم، مخاطب بهشدت گيج ميشود اما اين گيجشدن بهگونـهاي نيست کـه او از تماشاي دوباره فيلم منصرف شود بلکه اين گيجشدن، او را بـه تماشاي دوباره فيلم تشويق ميکند و با هربار ديدن آن، لايهاي از ترديد و ابهام از آن برداشته ميشود و وقتي راز فيلم بر تماشاگر مشخص ميشود، علاقهاي مطبوع، او را دربرميگيرد و اين نشاندهنده آن هست که «ممنتو» را ميتوان بهعنوان فيلمي دوستداشتني از سوي مخاطبان پذيرفت.
پالپ فيکشن (۱۹۹۴)
فيلمي درخشان از کوئنتين تارانتينو کـه مخاطبان را که تا پايان ميخکوب نگه ميدارد. این فيلم درون ۶ رشته نامزد دريافت اسکار شد و بازيگران بزرگي همچون جان تراولتا، تيم راث، ساموئل ال جکسون، بروس ويليس، اوما تورمن و رزانا آرکوئت درون آن بازي ميد. داستان متفاوت و فرم ساختاري جذاب کار موجب شد «پالپ فيکشن» نيز بهعنوان اثري مطلوب از سوي سينمادوستان برگزيده شود.
همشـهري کين (۱۹۴۱)
شايد درون زمان اکران این فيلم درون اوايل دهه ۴۰ تماشاي فيلمي با خيل عظيمي از فلاشبکها و شخصيتهاي متعدد کـه بهصورت مصاحبهوار درباره شخصيت اصلي فيلم يعني چارلز فورست کين حرف ميزنند، اندکي عجيب و نامتعارف بـه نظر ميرسيد اما حالا و پس از گذشت نزديک بـه ۷۰ سال از ساختهشدن اين شاهکار بزرگ اورسن ولز، مخاطب ميداند با شاهکار بزرگي روبهرو هست که از قواعد مـهم ساختاري سينماي کلاسيک هاليوود بـه طرز غافلگيرانـهاي استفاده کرده و با بهرهگيري از ساختار منسجم و کارگرداني قوي بـه الگويي براي تمامي فيلمسازان نسلهاي بعد مبدل شده است.
اين شاهکار بزرگ درون کمال تعجب فقط برنده يک جايزه اسکار شد، حال آنکه اگر این فيلم درون زمان حاضر، موردبررسي قرار ميگرفت، شايد آکادمي بهراحتي درون پنج يا ۶ رشته، آن را مستحق دريافت جايزه ميدانست اما اين چيزي از اعتبار فيلم کم نميکند و «همشـهري کين» بهعنوان فيلم محبوب تماشاگران هنوز هم درون فهرست ۳۰ نام نخست جاي دارد.
بچه رزماري (۱۹۶۸)
حتي آنـهايي کـه امروزه رومن پولانسکي را بهخاطر جرمي کـه سالها پيش درون آمريکا مرتکب شده، شماتت ميکنند نيز قبول دارند کـه او يکي از مؤلفترين کارگردانان معاصر سينماست. پولانسکي کـه در سال ۱۹۶۸ فيلم «بچه رزماري» را ساخت با آن فيلم بزرگ توانست نام خود را براي هميشـه درون تاريخ سينما ثبت کند.
فيلم آنقدر تأثيرگذار بود کـه گروهي شيطانپرست تحت سرپرستي چارلي منسون بر اثر خشم حاصل از تماشاي آن، همسر باردار پولانسکي را درون منزل مسکونياش درون لسآنجلس بـه قتل رساندند و حواشي متعدد فيلم درون کنار متن اصلي جذاب و دوستداشتني آن، نام فيلم را که تا سالهای سال زنده نگه خواهد داشت. «بچه رزماري» نيز درون اسکار آنچنان موفق نبود و سهم آن فقط يک اسکار براي بازيگر نقش دوم زن آن بود.
جادوگر شـهر زمرد (۱۹۳۹)
اين اثر کمدي - فانتزي کمپاني مترو گلدوين ماير کـه از بازي بسيار خوب جودي گارلند نوجوان بهره ميبرد شايد جزء معدود فيلمهاي فانتزي و تخيلي باشد کـه نامشان درون اين فهرست ميآيد.
ساختهشدن چنين فيلمي درون زمان خود يک معجزه محسوب ميشد. کارگردان آن، ويکتور فلمينگ بود و در دو رشته برنده جايزه اسکار و در پنج رشته نيز نامزد جايزه شد. این فيلم کـه در برخي جاهاي آن از تکنيک تکنيکالر (فيلم رنگي) استفاده شده بود، بسياري از تماشاگران آن زمان سينما را متعجب کرد و تاکنون نيز يکي از فيلمهاي موردعلاقه سينمادوستان است.
ارباب حلقهها (۲۰۰۱)
اين فيلم علمي- تخيلي، ساخته پيتر جکسون جزء فيلمهايي بود کـه همـه اقشار مختلف بـه آن توجه نشان دادند. مخاطبان از همـه سنين فيلم را پسنديدند و آن را تماشا د و اين فيلم باعظمت درون اسکار همان سال برنده چهار جايزه و نامزد ۹ جايزه شد کـه در نوع خود اتفاقي خيرهکننده بود! موفقيت جهاني این فيلم از نکات مـهمي هست که بايد درباره «ارباب حلقهها» ذکر کرد.
سانست بلوار (۱۹۵۰)
فيلم نوآر تماشايي بيلي وايلدر را بايد يکي از مـهمترين فيلمهاي تاريخ سينما دانست کـه با گذشت ۶۰ سال همچنان جذاب و دوستداشتني بـه نظر ميآيد. اين فيلم کـه از بازي خيرهکننده گلوريا سوآنسون و ويليام هولدن بهره ميگرفت، تاکنون ورژنهاي مختلف تئاتري بسياري داشته و چند سال پيش تصميم بر بازسازي آن با حضور باربرا استرايسند يا مريل استريپ هم گرفته شد اما باز هم کمپاني بازسازيکننده از ساخت نسخه جديد فيلم منصرف شد. «سانست بلوار» برنده سه جايزه اسکار و در هشت رشته نامزد دريافت اسکار شد.
رانندهتاکسي (۱۹۷۶)
فيلم ناکام مانده مارتين اسکورسيزي درون اسکار از ديد سينمادوستان جزء يکي از برترين فيلمها انتخاب شده است؛ فيلمي کـه هرگز نخواهيم توانست آن را فراموش کنيم و با هربار ديدن آن از تماشايش لذت ميبريم. اين درام دوستداشتني کـه از بازي رابرت دنيرو بهره، داستان زندگي روزمره يک رانندهتاکسي را بـه تصوير ميکشد و تماشايش آنقدر جذاب هست که مخاطبان هرگز از ديدن مجددش سير نميشوند. تنـها سهم «رانندهتاکسي» از اسکار، چهار نامزدي جايزه اسکار بود و البته فيلم برنده چهار جايزه بفتا نيز شد.
شمال از شمالغربي (۱۹۵۹)
باز هم فيلمي از آلفرد هيچکاک بزرگ کـه توسط آکادمي ناديده گرفته شد اما درون ياد سينمادوستان باقي است.فيلمهاي آلفرد هيچکاک را نميتوان از ياد برد؛ فيلمهايي بزرگ و جذاب کـه مخاطب را که تا پايان درون تعليقي دوستداشتني نگه ميدارند و مؤلفه هيچکاک درون هيچ سينماي ديگري و توسط هيچ کارگردان ديگري تکرار نشد.
آکادمي، این فيلم را فقط درون سه رشته نامزد دريافت جايزه کرد و سرانجام نيز جايزهاي بـه آن نداد اما اين فيلم دوستداشتني با بازيهاي بيبديلي از کري گرانت و اوا مري سنت و با کارگرداني قوي خود هيچکاک، همواره درون اذهان مخاطبان و دوستداران سينماي او باقي خواهد ماند.
لئون (۱۹۹۴)
فيلمي متفاوت و دوستداشتني از لوک بسون با بازي بسيار خوب ژان رنوي فرانسوي و ناتالي پورتمن نوجوان. داستان فيلم مربوط بـه مرد جنايتکاري هست که براي حفظ جان ي يتيم از خانواده تبهکاري ديگر، جان خود را بـه خطر انداخته و متحمل مشکلات زيادي ميشود. این فيلم، محصولي از سينماي فرانسه بود و طبيعتا آکادمي، توجه زيادي بـه آن نشان نداد اما درون جشنواره سزار (فرانسه) نامزد و برنده جوايز متعددي شد و توانست شـهرتي جهانی بهدست آورد.
پيانيست (۲۰۰۲)
این اثر بهشدت عاطفي و زيباي پولانسکي بعد از چندين سال تجربهگرايي او درون کشورهاي مختلف ساخته شد؛ فيلمي کـه سرانجام آکادمي نيز سر تعظيم درون مقابلش فرو آورد و سه جايزه مـهم خود را بـه آن اعطا کرد.
«پيانيست» براساس داستاني واقعي ساخته شده بود و مشقت و رنجهاي يهوديان بيگناهي را کـه در دوران جنگ جهاني درون آلمان و لهستان مورد آسيب واقع ميشدند، بـه زيبايي بـه تصوير کشيده بود و درواقع حاصل تجربههاي خود پولانسکي بود. شايد بـه دليل رئالبودن کار، فيلم بهشدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و آن را بهعنوان يکي از فيلمهاي ماندگار تاريخ سينما انتخاب د.
اينديانا جونز (۱۹۸۹)
اين نسخه از فيلم «اينديانا جونز» را هنوز هم بهترين نسخه آن ميدانند؛ فيلمي درخشان و ماندني درون تاريخ سينما کـه از بازي بسيار خوب هريسون فورد درون قالب نقش اينديانا جونز و از بازي شان کانري درون قالب نقش دکتر هنري جونز بهره ميگرفت و کارگرداني آن توسط استيون اسپيلبرگ انجام شده بود. اين فيلم همچنين جزء يکي از پرفروشترين فيلمهاي سال ۱۹۸۹ بهشمار ميآيد و برنده يک جايزه اسکار و نامزد دو جايزه نيز شد اما کمتوجهي اسکار، چيزي از ارزش آن کم نکرد و بسيار ماندني و دوستداشتني براي مخاطبان باقي مانده است.
نيش (۱۹۷۳)
اين فيلم کمدي - جنايي متفاوت درون اوايل دهه ۷۰ بسيار ديده شد و شايد دریـافت هفت جايزه اسکار براي آن نيز نشان از توجه آکادمي بـه اين فيلم داشته باشد. درون «نيش» پل نيومن و رابرت ردفورد بازي ميد و داستان آن درون دهه ۳۰ ميگذشت. این فیلم با موفقيت جهاني عظيمي روبهرو شد و نقدهاي مثبت زيادي را متوجه خود کرد و هنوز هم مخاطبان، آن را بهعنوان يکي از دوستداشتنيترين فيلمهاي تاريخ سينما ميشناسند.
دوازده مرد خشمگين (۱۹۵۷)
اين فيلم، اثري متفاوت از سيدني لومت با بازيهاي درخشاني از هنري فوندا و ۱۱ بازيگر مرد ديگر بود کـه عمدتا بازيگران تئاتر بودند و شـهرت زیـادی درون سينما نداشتند و شايد همين امر، غافلگيري بزرگي براي مخاطبان فيلم بهشمار ميآمد.
داستان جنايي آن و شيوه بسيار جذاب آشکارشدن راز اين قتل کـه در راستاي ساختاري حرفهاي و فيلمبرداري بيعيبونقص قرار ميگرفت، امروزه نيز بعد از گذشت حدود ۶۰ سال از ساخت فيلم مورد توجه واقع ميشود. اين فيلم بزرگ نيز درون اسکار، شانس چنداني نداشت و فقط سه نامزدي جايزه اسکار نصيب آن شد اما هيچنميتواند خوشساختبودن و ماندگاري فيلم را زير سؤال ببرد حتي آکادمي علوم و هنرهاي آمريکا!
شکارچي گوزن (۱۹۷۸)
اين فيلم درخشان مايکل کيمينو کـه فيلمي جنگي بود، باوجود ريتم کندش آنچنان کششي داشت کـه مخاطب را بهشدت درگير ميکرد. بازي بازيگران فيلم بهويژه جان کيزل فقيد، رابرت دنيرو و مريل استريپ بهشدت ديدني و جذاب بود و خيليها عنوان بهترين فيلم سال ۱۹۷۸ را بـه «شکارچي گوزن» دادند. این فيلم برنده پنج جايزه اسکار و نامزد چهار جايزه اسکار ديگر شد.
آواز درون باران (۱۹۵۲)
فيلم موزيکال - کمدي بسيار زيبا و منتقدانـه جين کلي کـه درباره تاريخ سينما ساخته شده بود، هنوز هم بهعنوان يکي از نابترين موزيکالهاي تاريخ سينما شناخته ميشود. بازيگر اصلي فيلم نيز خود جين کلي بود و موسيقيهاي خوب فيلم، حالتي جذاب بـه آن ميبخشيدند. تنـها سهم فيلم از اسکار، دو نامزدي بيجايزه بود زيرا آکادمي اصولا توجهي بـه فيلمهاي موزيکال يا کمدي نشان نميداد اما مخاطبان، عاشقانـه فيلم را دوست داشته و دارند.
گلادياتور (۲۰۰۰)
این فیلم يکي از مـهمترين فيلمهاي ريدلي اسکات هست که حتي خيليها آن را بهترين فيلم اين کارگردان بزرگ سينما ميدانند. «گلادياتور» داستاني تاريخي دارد و فيلمي تاريخي - حماسي محسوب ميشود. عظمت فيلم و خلاقيتهايي کـه در فيلمبرداري و جلوههاي ويژه آن بهکار رفته، از عوامل اصلي ماندگاري آن هستند. همچنین راسل کرو بازي بيبديلي را درون فيلم ارائه کرده است. اين فيلم درون اسکار، پنج جايزه بهدست آورد و نامزد هفت جايزه نيز بود.
محله چينيها (۱۹۷۴)
فيلم ديگري از رومن پولانسکي کـه در اين فهرست قرار ميگيرد، «محله چينيها» با بازي خوب جک نيکلسون و في داناوي است. اگرچه «محله چينيها» نيز همچون ديگر فيلمهاي پولانسکي از سوي آکادمي مورد بيتوجهي قرار گرفت و تنـها سهم آن از اسکار، يک جايزه اسکار بهترين فيلمنامـه بود اما مخاطبان، فيلم را بهشدت دوست داشتند و فيلم بـه يکي از ماندگارترين فيلمهاي تاريخ سينما بدل شد.
لورنس عربستان (۱۹۶۲)
اين فيلم مـهم ديويد لين چه درون زمان اکرانش و چه حالا کـه نزديک بـه ۵۰ سال از ساختهشدنش ميگذرد، فيلمي پرسروصدا بود. فيلمي با آن عظمت کـه باید درون صحراهاي بزرگ عربستان فيلمبرداري ميشد و نيازمند عوامل متعددي بود، طبيعتا فيلم پرجنجالي هم بود. این فيلم درون آن سال جوايز اسکار را درو کرد و هفت جايزه بهدست آورد کـه البته درون کمال ناباوري، پيتر اوتول، بازيگر نقش اصلي فيلم و عمر شريف، بازيگر نقش مکمل آن نتوانستند اسکاري از آنِ خود کنند.
انتخاب سوفي (۱۹۸۲)
فيلم دردنايمـهجنگي «انتخاب سوفي» درون سال ۱۹۸۲ توسط الن جي پاکولا ساخته شد و زندگي زني را درون دوران آلمان نازي بـه تصوير ميکشيد. مـهمترين ويژگي این فيلم، بازي بسيار درخشان مريل استريپ بود؛ کاراکتر سوفي کـه او بـه آن جان داد، بارها بهعنوان يکي از ماندگارترين کاراکترهاي سينمايي انتخاب شده است، ضمن آنکه بازي بازيگران ديگر فيلم ازجمله کوين کلاين و فضاي خاص فيلم همواره درون ذهن مخاطبان باقي خواهند ماند.
«انتخاب سوفی» توانست جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش اول زن را براي مريل استريپ بههمراه آورد و همچنين درون پنج رشته ديگر نامزد جايزه اسکار شد.
آواتار (۲۰۱۰)
فيلم تازه جيمز کامرون کـه رکورد فروش بليت درون تاريخ سينما را نيز شکسته، بهلحاظ بهيادماندنيبودن نيز جايگاه ويژهاي را درون اين جدول بـه خود اختصاص داده است. این فيلم کـه حتي موفقيت آن، رکورد موفقيت فيلم قبلي او يعني «تايتانيک» را نيز شکست، درون اسکار نامزد هشت جايزه اسکار بود کـه درنـهايت سه جايزه را از آنِ خود کرد و در مقابل «گنجه درد» کاترين بيگلو، همسر سابق کارگردان، شکست بزرگي را تجربه کرد اما جايگاه آن درون انتخاب مردمي، بالاتر از جايگاه «گنجه درد» است.
گاو خشمگين (۱۹۸۰)
فيلم ديگري هست از مارتين اسکورسيزي کـه در اين فهرست قرار ميگيرد. «گاو خشمگين» دومين موفقيت بزرگ اسکورسيزي بعد از «رانندهتاکسي» بود کـه داستان زندگي جيمز لاموتا، بوکسور معروف را بـه تصوير ميکشيد. فيلم اسکورسيزي باز هم نتوانست آنچنان درون اسکار موفق عمل کند و فقط برنده دو جايزه اسکار شد، درحاليکه خيليها آن را بهترين فيلم سال ناميدند. این فيلم همچنان نيز يکي از فيلمهاي پرطرفدار تاريخ سينماست کـه مخاطبان، آن را از ياد نبردهاند.
عصر جديد (۱۹۳۶)
چارلز چاپلين اينبار دنياي پيشرفته و ماشينيزم موجود درون قرن بيستم را بـه سخره ميگيرد و مصائب زندگي آدمي درون دنياي مدرن را بـه تصوير ميکشد. این فيلم، کمدي عميقي بود کـه طنز تلخ آن شايد آن روزها براي مخاطبان قابل لمس نبود اما حالا و پس از گذشت ۷۴ سال از ساخت آن، مخاطب بهدرستي، هدف و انگيزه چاپلين را از ساخت چنين فيلمي درک ميکند.
«عصر جديد» درون کمال ناباوري همچون ديگر کمديهاي چاپلين درون اسکار مورد بيتوجهي واقع شد و حتي يک نامزدي جايزه اسکار را هم بهدست نياورد اماي نيست کـه امروز اين فيلم را ببيند و از تماشاي آن لذت نبرد!
تايتانيک (۱۹۹۷)
اثر پرطرفدار جيمز کامرون کـه در زمان خود بسيار ديده شد و بهعنوان يکي از مـهمترين فيلمهاي رمانس تاريخ سينما ميتوان از آن نام برد. اگرچه خيليها معتقد بودند داستان فيلم بهشدت خامدستانـه هست اما ساختار خوب فيلم و عوامل ساختاري آن بسيار خوب بودند و ميتوانستند فيلم را که تا مرز يک شاهکار بالا ببرند. «تايتانيک» توانست برنده ۱۱ جايزه اسکار و نامزد سه جايزه شود کـه اين، نوعي رکورد محسوب ميشد!
ماتري(۱۹۹۹)
فيلمي بهشدت پيشرفته و تخيلي کـه در آستانـه آغاز قرن جديد و ورود بـه هزاره سوم ميلادي ساخته شد و بهشدت مورد تحسين مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. «ماتريکس» درون زمان اکرانش يکي از متفاوتترين فيلمها بهشمار ميرفت و با گذر زمان هرگز اين استقبال عظيم از آن کاهش نيافت. بازي خوب کيانو ريوز درون کنار جلوههاي ويژه رايانـهاي و تدوين خوب کار موجب شدند این فيلم جايگاه ويژهاي براي خود بهدست آورد. «ماتريکس» برنده چهار جايزه اسکار شد و نسخه اوليه آن همچنان پربينندهترين و پرطرفدارترين نسخه آن باقي ماند.
جنگ ستارهاي (۱۹۷۷)
نسخه اوليه فيلم مشـهور جورج لوکاس، «جنگ ستارهاي» کـه يکي از تخيليترين فيلمهاي ساختهشده که تا آن زمان بود، موجب بهوجدآمدن بسياري از تماشاگرانش شد. اين استقبال از فيلم حتي که تا زمان حاضر و ادامـهيافتن ساختهشدن نسخههاي بعدي فيلم ادامـه يافت کـه البته هيچگاه نسخههاي بعدي کار نتوانستند موفقيت نسخه اصلي آن را تکرار کنند. «جنگ ستارهای» برنده ۶ جايزه اسکار و نامزد چهار جايزه شد و بازيهاي رايانـهاي و فيلمهاي ديگري از روي آن ساخته شدند.
آروارهها (۱۹۷۵)
فيلم پرهيجان استيون اسپيلبرگ کـه درواقع درونمايه آن بيان کشمکش ميان انسان و طبيعت بود، با توجه بـه فيلمبرداري درخشان و جلوههاي ويژه خوبش و البته کارگرداني بسيار دقيق و حرفهاي خود توانست براي هميشـه بهعنوان فيلمي ماندگار درون تاريخ سينما و از سوي سينمادوستان مطرح شود. این فيلم درون مراسم اسکار، برنده سه جايزه اسکار و نامزد يک جايزه اسکار شد.
در يک شب اتفاق افتاد (۱۹۳۴)
اين فيلم کلاسيک بـه کارگرداني فرانک کاپرا و با بازيهاي بسيار خوب کلارک گيبل و کلود کولبره کـه در مايههاي کمدي رمانس ساخته شده بود، بـه قدري درون زمان اکرانش سروصدا بـه پا کرد کـه تاکنون سينماها چنين استقبالي از يک فيلم را بـه خود نديده بودند! کمپاني کلمبيا با اين فيلم، سود کلاني کرد و کلارک گيبل، اولين و آخرين اسکار خويش را براي بازي درون آن بهدست آورد.
«در يک شب اتفاق افتاد» همچنان نيز بهعنوان فيلمي محبوب از سوي مخاطبان برگزيده شده و اين نشاندهنده آن هست که با گذشت ۷۵ سال، مخاطبان هنوز آن را از ياد نبردهاند. شايد بتوان اين فيلم را يکي از خوششانسترين فيلمهاي اسکاري دانست زيرا درون هر پنج رشته نامزدشده، اسکار بهدست آورد!
بعدازظهر سگي (۱۹۷۵)
اين فيلم سيدني لومت نيز همچون ديگر فيلمهايش ساختار پيچيدهاي داشت و داستان مرموز خود را بـه سبکي متفاوت بيان ميکرد و مطابق معمول از سوي آکادمي نيز ناديده گرفته و فقط برنده يک جايزه اسکار شد اما بازيهاي بيبديل بازيگران آن بهويژه آل پاچينو و جان کيزل و کارگرداني خوب خود لومت بهشدت درون کار قابل لمس هستند. «بعدازظهر سگي» فيلمي هست که حتي اگر آن را نديده باشيد قطعا نامش را شنيدهايد و تماشاي آن بـه شما پيشنـهاد ميشود!